۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان جنایی» ثبت شده است

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ پ پ پونه
داستان کوتاه اثر فرانتس کافکا

داستان کوتاه اثر فرانتس کافکا

یکی از داستانهای کوتاه بسیار زیبا ، داستان " شمشیر" اثر فرانتس کافکا می باشد این داستان زیبا را تقدیم شما عزیزان می کنیم.

امیدواریم که از خواندن ان لذت ببرید.

اثری از فرانتس کافکا

هفته پیش با یکی از دوستان خوبم برای بیرون رفتن در یکشنبه آینده قرار گذاشته بود.ولی من از خواب بر نخاستم و بر خلاف عادت ساعت ملاقات گذشت.دوستان که از خوش قولی من آگاه بودند از تأخیر من در شگفت شده به خانه ای زندگی می کردم، آمدند. لحظه ای منتظر ماندند؛ سپس از پله ها بالا آمده

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ب.ظ پ پ پونه
چند داستان کوتاه زیبا

چند داستان کوتاه زیبا

داستان کوتاه آقا خره

سالها پیش یک خر خوشگل و زیبا در کنار یک زنبور به خوبی و خوشی روز خود رو شب می کردن و از کنار هم بودن لذت می بردن

در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.

روزی از روزهاخری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود.

از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.

خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند.

زنبور به کندویشان پناه می برد.

به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ب.ظ پ پ پونه
داستان کوتاه واقعی

داستان کوتاه واقعی

این داستان سالها پیش و در کشور آلمان اتفاق افتاده است و سعی دارم ماجرای این داستان رو با جزئیات براتون بنویسم

امیدوارم که از خواندن این داستان کوتاه بسیار زیبا لذت ببرید


سالها پیش ' در کشور آلمان ' زن و شوهری زندگی می کردند. آنها هیچ گاه صاحب فرزندی نمی شدند.

یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند ' ببر کوچکی در جنگل ' نظر آنها را به خود جلب کرد

مرد معتقد بود: نباید به آن بچه ببر نزدیک شد.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۶ ب.ظ پ پ پونه
داستان جنایی

داستان جنایی

 سالها پس از آنکه برادرش را در یک صانحه تصادف اتومبیل از دست داده بود،هنوز نمی توانست اتفاقات ان روز دردناک را فراموش کند دخترک تنها شده بود . هوای سرد زمستان، بارش آرام برف، رفت وآمد مردم در پیاده رو ها و آمد شد ماشین ها در خیابان، چراغ خانه ها، مغازه ها، صدای دخترک گل فروش و خواننده ویولون زن زیر طاقی مغازه فروش آلات موسیقی هیچ چیز نظر او را جلب نمی کرد. در خیابان بالا و پایین می رفت. کلاه لبه دار بارانی بلند با یقه بالازده شال گردن ؛ با سیگار گوشه لب طول پیاده رو را طی می کرد. منتظر بود منتظر زمانی برای انجام یک کار.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ پ پ پونه
رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو

رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو

رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو ، اثر دانلد رادوور

تقدیم به همه خوانندگان خوب این مجله

پذیرای داستانهای خوب ارسالی شما هستیم


روی صندلی ننوایش بر روی ایوان مشرف به زمین زراعی نشسته بود و به صدای دریا که از دور می آمد گوش می داد. طنین صدای ضبط که اهنگ های محلی دم میداد. بر روی صندلی تاب میخورد در افکارش غوطه ور بود و سیگار میکشید.

 

***

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه